بر آزار و درد بایدت تحمل نمود و گرنه هرگز خرسند نخواهى بود . [نهج البلاغه] آسمون - طبیب عشق....
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 آسمون - طبیب عشق....

شب جمعه....

پنج شنبه 87 فروردین 29 ساعت 7:7 عصر

یا دائم الفضل علی البریه

یا باسط الیدین  بالعطیه

یا صاحب المواهب السنیه

صلی علی محمد واله خیر ورا سجیه

واغفر لنا یا ذا العلی فی هذه العشیه


نوشته شده توسط : آسمون

دل نوشته ها [ نظر]


مولا جان....

چهارشنبه 87 فروردین 28 ساعت 7:12 عصر

نوشته شده توسط : آسمون

دل نوشته ها [ نظر]


عمه سادات.......

چهارشنبه 87 فروردین 28 ساعت 6:0 عصر

نام شریف آن بزرگوار فاطمه و مشهورترین لقب آن حضرت، «معصومه» است. پدر بزرگوارش امام هفتم شیعیان حضرت موسى بن جعفر (ع) و مادر مکرمه اش حضرت نجمه خاتون (س) است . آن بانو مادر امام هشتم نیز هست . لذا حضرت معصومه (س) با حضرت رضا (ع) از یک مادر هستند.

ولادت آن حضرت در روز اول ذیقعده سال 173 هجرى قمرى در مدینه منوره واقع شده است. دیرى نپایید که در همان سنین کودکى مواجه با مصیبت شهادت پدر گرامى خود در حبس هارون در شهر بغداد شد. لذا از آن پس تحت مراقبت و تربیت برادر بزرگوارش حضرت على بن موسى الرضا (ع) قرارگرفت.

 

ادامه مطلب...

نوشته شده توسط : آسمون

دل نوشته ها [ نظر]


میلاد مبارک.......

سه شنبه 87 فروردین 27 ساعت 6:2 عصر

ماه داسی است بی دسته

                                    یله بر کشتزار شب

پس تو ایا از کدامین سوی خواهی امد

                                           .

                                           .

                                           .

                                           .

                                          چشم هایم شبیه گندم زاری درو خواهد شد........

میلاد پدر منجی عالم بشریت بر همه جهانیان مبارک

در این روز عید دست به دعا بر می داریم وظهور بهاری فرزندش را از درگاه خداوند مهربان تقاضا می کنیم.

اللهم عجل لولیک الفرج


نوشته شده توسط : آسمون

دل نوشته ها [ نظر]


و آن دیدار......

یکشنبه 87 فروردین 25 ساعت 12:0 صبح

حکایت أبى الحسین‏

سید بن طاووى رحمة الله علیه از ابى جعفر محمد بن جریر طبرى نقل مى‏کند از محمد بن هارون تلعکبرى که فرمود: ابوالحسین بن ابى البغل کاتب به من گفت: از ابو منصوربن صالحان شغلى قبول کردم، میان من و او جریانى پیش آمد که از او فرار کرده و مخفى شدم، او در تعقیب من بود، مدتى با وحشت، همچنان در پنهانى زندگى مى‏کردم.

شبى به مقابر قریش (کاظمین) رفتم؛ قصد کردم شب جمعه را در کنار قبر دو امام علیهما السلام بیتوته کرده و دعا نموده و حاجت بخواهم، شب بارانى بود و باد مى‏وزید، از ابو جعفر متولى حرم خواستم درهاى حرم را ببندد و کسى در حرم نباشد تا بتوانم خلوت کرده و با خیال راحت مشغول دعا و تضرع باشم و از آمدن کسى نترسم، او درها را بست، شب به نصف رسید، باد و باران از آمدن مردم مانع گردید، من مرتب دعا و زیارت کرده و نماز مى‏خواندم.

در این اثنا، نزد قبر حضرت موسى بن جعفر (ع) صداى پایى شنیدم ناگاه مردى وارد شد، شروع به خواندن زیارت کرد، بر آدم (ع) و انبیاء اولوالعزم سلام کرد، سپس به یک یک امامان سلام کرد تا رسید به صاحب الزمان، ولى به او سلام نکرد.

من تعجب کردم و پیش خود گفتم: شاید فراموش کرد یا امام زمان را نشناخته است، یا مذهبش همین است و به امام دوازدهم عقیده ندارد. چون از زیارت فارغ شد، دو رکعت نماز خواند، بعد نزد من آمد و در کنار قبر امام جواد (ع) مانند زیارت سابق زیارت کرد و دو رکعت نماز خواند، من از او مى‏ترسیدم چون او را نمى‏شناختم، او جوان کاملى از مردان بود، لباس سفیدى به تن داشت، عمامه‏اش با تحت الحنک بود و عبایى به دوش داشت .

آنگاه به من فرمود: یا أبا الحسین بن أبى البغل! چرا از دعاى فرج غافل هستى؟

ادامه مطلب...

نوشته شده توسط : آسمون

دل نوشته ها [ نظر]


شناخت 4

چهارشنبه 87 فروردین 21 ساعت 12:0 صبح

میلاد موعود

دوازدهمین پیشواى شیعیان، بنابر مشهورترین اقوال، در شب جمعه نیمه?شعبان سال 255 ق. در شهر سامرا دیده به جهان گشود1. بنا به گفته شیخ مفید(م 413 ق.) پدرش امام حسن عسکرى جز او فرزندى نه پنهان و نه آشکار به جا نگذاشت و او را نیز در پنهان و خفا نگهدارى فرمود.2
 مادر بزرگوار آن حضرت بانویى شایسته به نام »نرجس3« بود که به نام?هاى دیگرى چون »سوسن4«، »صیقل5« یا »صقیل« و »ملیکه6« نیز  نامیده شده است7. او دختر »یوشعا« پسر قیصر روم و از نوادگان »شمعون« یکى از حواریان مسیح بود که به طریقى معجزه?آسا از سوى خداوند براى همسرى امام یازدهم برگزیده شد.8
 خلاصه ماجرا از این قرار است:
هنگامى که »نرجس« در روم بود خواب?هاى شگفت?انگیزى دید، یک?بار در خواب پیامبر عزیز اسلام9 و عیساى مسیح را دید که او را به عقد ازدواج امام حسن عسکرى درآوردند، و در خواب دیگرى، شگفتى?هاى دیگرى دید و به دعوت حضرت فاطمه زهرا3 مسلمان شد، امإ؛ اسلام خود را از خانواده و اطرافیان خویش پنهان مى?داشت. تا آنگاه که میان مسلمانان و رومیان جنگ درگرفت و قیصر خود به همراه لشکر روانه جبهه?هاى جنگ شد. »نرجس« در خواب فرمان یافت که به?طور ناشناس همراه کنیزان و خدمتکاران به دنبال سپاهى که به مرز مى?روند برود، و او چنین کرد و در مرز برخى از جلوداران سپاه مسلمانان آنان را اسیر ساختند و بى?آنکه بدانند او از خانواده قیصر است همراه سایر اسیران به بغداد بردند.
این واقعه در اواخر دوران امامت امام دهم حضرت هادى روى داد9، و کارگزار امام هادى نامه?اى را که امام به زبان رومى نوشته بود به فرمان آن گرامى در بغداد به نرجس رساند و او را از برده?فروش خریدارى کرد و به سامرا نزد امام هادى برد، امام آنچه را نرجس در خواب?هاى خود دیده بود به او یادآورى کرد، و بشارت داد که او همسر امام یازدهم و مادر فرزندى است که بر سراسر جهان مستولى مى?شود و زمین را از عدل و داد پر مى?سازد. آنگاه امام هادى نرجس را به خواهر خود »حکیمه« که از بانوان بزرگوار خاندان امامت بود سپرد تا آداب اسلامى و احکام را به او بیاموزد و مدتى بعد نرجس به همسرى امام حسن عسکرى درآمد.10
 
نام، کنیه و القاب
نام و کنیه امام عصر همان نام و کنیه پیامبر اکرم9 است. در برخى از روایات آمده است:
تا زمانى که خداوند زمین را به ظهور او و استقرار دولتش زینت نبخشیده است، برکسى روا نیست که نام و کنیه آن حضرت را بر زبان جارى سازد.11
 بر همین اساس عده?اى از فقها قائل به حرمت نام بردن از آن حضرت به نام واقعى?اش شده و عده?اى دیگر نیز این امر را مکروه دانسته?اند. اما بیشتر فقها نهى از نام?بردن حضرت را اختصاص به زمان غیبت صغرى و شرایطى که بیم خطر جانى براى آن حضرت وجود داشت، دانسته?اند.12
 به دلیل وجود روایات یادشده، شیعیان آن حضرت را با القاب مختلفى چون: حجت، قائم، مهدى، خلف صالح، صاحب، صاحب?الزمان، صاحب?الدار مى?نامیدند و در دوران غیبت کوتاه آن امام، ارادتمندان و دوستداران حضرتش باتعابیرى چون »ناحیه مقدسه« از ایشان یاد مى?کردند.13
ادامه مطلب...

نوشته شده توسط : آسمون

دل نوشته ها [ نظر]


او می اید......

دوشنبه 87 فروردین 19 ساعت 12:30 عصر

 


نوشته شده توسط : آسمون

دل نوشته ها [ نظر]


<   <<   11   12   13   14   15   >>   >