[ چون خبر غارت بردن یاران معاویه را بر أنبار شنید خود پیاده به راه افتاد تا به نخیله رسید . مردم در نخیله بدو پیوستند و گفتند اى امیر مؤمنان ما کار آنان را کفایت مى‏کنیم . امام فرمود : ] شما از عهده کار خود بر نمى‏آیید چگونه کار دیگرى را برایم کفایت مى‏نمایید ؟ اگر پیش از من رعیت از ستم فرمانروایان مى‏نالید ، امروز من از ستم رعیت خود مى‏نالم . گویى من پیروم و آنان پیشوا ، من محکومم و آنها فرمانروا . [ چون امام این سخن را ضمن گفتارى درازى فرمود که گزیده آن را در خطبه‏ها آوردم ، دو مرد از یاران وى نزد او آمدند ، یکى از آن دو گفت : من جز خودم و برادرم را در اختیار ندارم ، اى امیر مؤمنان فرمان ده تا انجام دهم امام فرمود : ] شما کجا و آنچه من مى‏خواهم کجا ؟ [نهج البلاغه] ایستگاه قنوت - طبیب عشق....
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 ایستگاه قنوت - طبیب عشق....

شب جمعه....

پنج شنبه 87 فروردین 29 ساعت 7:7 عصر

یا دائم الفضل علی البریه

یا باسط الیدین  بالعطیه

یا صاحب المواهب السنیه

صلی علی محمد واله خیر ورا سجیه

واغفر لنا یا ذا العلی فی هذه العشیه


نوشته شده توسط : آسمون

دل نوشته ها [ نظر]


عمه سادات.......

چهارشنبه 87 فروردین 28 ساعت 6:0 عصر

نام شریف آن بزرگوار فاطمه و مشهورترین لقب آن حضرت، «معصومه» است. پدر بزرگوارش امام هفتم شیعیان حضرت موسى بن جعفر (ع) و مادر مکرمه اش حضرت نجمه خاتون (س) است . آن بانو مادر امام هشتم نیز هست . لذا حضرت معصومه (س) با حضرت رضا (ع) از یک مادر هستند.

ولادت آن حضرت در روز اول ذیقعده سال 173 هجرى قمرى در مدینه منوره واقع شده است. دیرى نپایید که در همان سنین کودکى مواجه با مصیبت شهادت پدر گرامى خود در حبس هارون در شهر بغداد شد. لذا از آن پس تحت مراقبت و تربیت برادر بزرگوارش حضرت على بن موسى الرضا (ع) قرارگرفت.

 

ادامه مطلب...

نوشته شده توسط : آسمون

دل نوشته ها [ نظر]


و آن دیدار......

یکشنبه 87 فروردین 25 ساعت 12:0 صبح

حکایت أبى الحسین‏

سید بن طاووى رحمة الله علیه از ابى جعفر محمد بن جریر طبرى نقل مى‏کند از محمد بن هارون تلعکبرى که فرمود: ابوالحسین بن ابى البغل کاتب به من گفت: از ابو منصوربن صالحان شغلى قبول کردم، میان من و او جریانى پیش آمد که از او فرار کرده و مخفى شدم، او در تعقیب من بود، مدتى با وحشت، همچنان در پنهانى زندگى مى‏کردم.

شبى به مقابر قریش (کاظمین) رفتم؛ قصد کردم شب جمعه را در کنار قبر دو امام علیهما السلام بیتوته کرده و دعا نموده و حاجت بخواهم، شب بارانى بود و باد مى‏وزید، از ابو جعفر متولى حرم خواستم درهاى حرم را ببندد و کسى در حرم نباشد تا بتوانم خلوت کرده و با خیال راحت مشغول دعا و تضرع باشم و از آمدن کسى نترسم، او درها را بست، شب به نصف رسید، باد و باران از آمدن مردم مانع گردید، من مرتب دعا و زیارت کرده و نماز مى‏خواندم.

در این اثنا، نزد قبر حضرت موسى بن جعفر (ع) صداى پایى شنیدم ناگاه مردى وارد شد، شروع به خواندن زیارت کرد، بر آدم (ع) و انبیاء اولوالعزم سلام کرد، سپس به یک یک امامان سلام کرد تا رسید به صاحب الزمان، ولى به او سلام نکرد.

من تعجب کردم و پیش خود گفتم: شاید فراموش کرد یا امام زمان را نشناخته است، یا مذهبش همین است و به امام دوازدهم عقیده ندارد. چون از زیارت فارغ شد، دو رکعت نماز خواند، بعد نزد من آمد و در کنار قبر امام جواد (ع) مانند زیارت سابق زیارت کرد و دو رکعت نماز خواند، من از او مى‏ترسیدم چون او را نمى‏شناختم، او جوان کاملى از مردان بود، لباس سفیدى به تن داشت، عمامه‏اش با تحت الحنک بود و عبایى به دوش داشت .

آنگاه به من فرمود: یا أبا الحسین بن أبى البغل! چرا از دعاى فرج غافل هستى؟

ادامه مطلب...

نوشته شده توسط : آسمون

دل نوشته ها [ نظر]


کرامت1

پنج شنبه 87 فروردین 15 ساعت 12:0 صبح

شناسنامه کرامت

موضوع کرامت: شفاى بیمارى سرطان بدخیم مغز استخوان

منبع کرامت: دفتر ثبت کرامات مسجد مقدّس جمکران شماره 172

مشخصات: خانم ط - م، 22ساله، دیپلم، فرهنگى، اهل نوشهر، ساکن تهران

زمان کرامت: سال 1375شمسى

مکان کرامت: مسجد مقدّس جمکران

تاریخ ثبت کرامت: 10/4/1378

اسناد و مدارک: رادیو گرافى شهید لواسانى - سى تى اسکن بیمارستان شهید مصطفى خمینى - سونوگرافى از کبد، کیسه صفرا، طحال، کلیه، لگن و رحم - برگه آزمایش بیمارستان فجر - خلاصه پرونده از مرکز پزشکى شهداء تجریش - گزارش پاتولوژى مرکز پزشکى آموزشى و درمانى شهداء تجریش - گزارش پزشکى هسته‏اى.

زیر نظر پزشکان معالج؛ آقایان و خانم‏ها: حسنى، ساغرى، کیهانى، رفیعى، جمشیدى، طبسیان، موسوى، محمودى، معتمدى، لشگرى، عارفى، کشاورز، سلطانى، کلانتر.

اظهار نظر پزشکى: در بررسى از بیمار که دو سال بعد از طریق سى تى اسکن (C.T.Scan) انجام شده است، هیچ اثرى از بیمارى در هیچ نقطه‏اى از بدن بیمار مشاهده نشده است.

خلاصه کرامت به نقل از شفا یافته:

وقتى که من 21ساله بودم، پاهایم درد گرفت و نمى‏توانستم حرکت کنم بعد به دستم سرایت کرد و سپس سرم درد گرفت، هفت ماه طول کشید و پنج بیمارستان عوض کردم، بعد از بیمارستان شهید مدرس آمدم جمکران و 16روز در جمکران بودم، روز آخر خواب دیدم که یک آقایى که بلند قد بودند و لباس سفید بر تنشان بود و من صورت ایشان را نمى‏دیدم یک قرآن به من دادند و فرمودند: این را بخوان بعد از این واقعه، عنایت حضرت شامل حالم شد و از بیمارى شفا گرفتم. ادامه مطلب...

نوشته شده توسط : آسمون

دل نوشته ها [ نظر]


زیارت ال یاسین

پنج شنبه 87 فروردین 15 ساعت 12:0 صبح

اگه دلتون یه جایی رفت مارو فراموش نکنید

زیارت ال یاسین


نوشته شده توسط : آسمون

دل نوشته ها [ نظر]


یه عکس ویه حدیث....

چهارشنبه 87 فروردین 14 ساعت 12:0 صبح

 


نوشته شده توسط : آسمون

دل نوشته ها [ نظر]


یه حدیث .....

سه شنبه 87 فروردین 13 ساعت 12:0 صبح

امام رضا علیه السلام فرمود:


پنج صفت است که در هر کس نباشد امید چیزى از دنیا و آخرت به او نداشته باشید:


1 ـ کسى که در نهادش اعتماد نبینى؛


2 ـ کسى که در سرشتـش کرم نیابـى؛


3 ـ کسـى که در آفرینشـش استـوارى نبینى؛


4 ـ کسى که در نفسش نجابت نیابى؛


5 ـ و کسى که از خدایش ترسناک نباشد .


منبع:


تحف العقـول، ص 446 / بحارالانوار، ج 78، ص 339




نوشته شده توسط : آسمون

دل نوشته ها [ نظر]


<      1   2   3   4   5      >